مخالفت تاریخی دکتر مصدق با سلطنت رضاخان پهلوی با ادای شهادتین در مجلس رقم خورد

تصویر دکتر محمد مصدق در مجلس

بیست و دوم آذرماه سال ۱۳۰۴، برگ دیگری از تاریخ پرفراز و نشیب ایران ورق خورد؛ روزی که مجلس مؤسسان، ماموریت خود را برای انتقال سلطنت از قاجار به خاندان پهلوی به انجام رساند. در میان غوغای موافقت‌ها و مخالفت‌ها، سخنرانی تاریخی دکتر محمد مصدق در مخالفت با سلطنت رضاخان پهلوی، با ادای شهادتین آغاز شد و نام او را برای همیشه در تاریخ مبارزات ملی ایران ماندگار کرد. این رویداد، نه تنها یک مخالفت سیاسی، بلکه نمادی از تعهد به اصول مشروطیت و هشداری دیرهنگام نسبت به استبداد نوظهور بود.

<H2>تاریخ‌سازی در نهم آبان ۱۳۰۴؛ طرح انتقال سلطنت و مخالفت دکتر مصدق</H2>

پس از بیش از یک و نیم قرن سلطنت خاندان قاجار، نارضایتی‌ها از ضعف و بی‌کفایتی این سلسله به اوج خود رسیده بود. انقلاب مشروطه، تلاشی برای اصلاح ساختار قدرت بود، اما نتوانست به طور کامل معضلات کشور را حل کند. در چنین فضایی، رضاخان که با قدرت نظامی خود نظم نسبی را برقرار کرده بود، به تدریج مسیر را برای تثبیت قدرت خود هموار می‌ساخت. در نهم آبان ۱۳۰۴، گروهی از نمایندگان مجلس پنجم، طرح ماده واحده‌ای را ارائه کردند که هدف آن خلع خاندان قاجار و واگذاری موقت حکومت به رضاخان پهلوی بود. این طرح، گرچه با حمایت اکثریت نمایندگان روبرو شد، اما اقلیتی از اعضا با درکی عمیق‌تر از چالش‌ها و اهداف پنهان، از همان ابتدا به مخالفت برخاستند. در این میان، نقش دکتر محمد مصدق برجسته‌تر بود.

<H2>چرا دکتر مصدق با سلطنت رضاخان از موضع ایمان مخالفت کرد؟</H2>

سخنرانی دکتر مصدق در مجلس، با صحنه‌ای بی‌سابقه همراه بود. او در ابتدای نطق خود، با بیرون آوردن کلام‌الله مجید و ادای شهادتین، به حاضران یادآور شد که سوگندش به مملکت و ملت، از روی اعتقاد و ایمان است و او حاضر به خیانت به این اصول نیست. این حرکت، نشان از عمق باور او به مسئولیت نمایندگی و وجدان عمومی داشت. مصدق در سخنرانی خود، به وضوح اعلام کرد که مدافع سلاطین قاجار نیست، زیرا آنها خدمتی به کشور نکرده‌اند. او حتی از خدمات رضاخان در برقراری امنیت و آرامش تقدیر کرد و خود را "علاقه‌مند" و "ارادتمند" او دانست. اما نقطه مخالفت دکتر مصدق با سلطنت رضاخان، در جایی دیگر بود:

اصول مشروطیت: مصدق تاکید کرد که در یک مملکت مشروطه، پادشاه باید "غیرمسئول" باشد و امور اجرایی بر عهده نخست‌وزیر و وزرا باشد. تبدیل رضاخان به پادشاه مسئول، به معنای بازگشت به استبداد مطلق و "سیر قهقرایی" پس از سال‌ها مبارزه مشروطه بود. او این را "خیانت به مملکت" می‌دانست.

تزلزل قانون اساسی: دکتر مصدق هشدار داد که تغییر عجولانه قانون اساسی، سابقه خطرناکی ایجاد می‌کند و به آن "علامت صنعتی" و "دارالتجاره"‌ای که ملت و ملل خارجی به آن اعتماد کرده‌اند، ضربه می‌زند. او معتقد بود قانون اساسی یک "قانون الهی" نیست، اما تغییر آن باید با درایت، بررسی تمام جوانب و در یک وضعیت اضطراری حقیقی صورت گیرد، نه با عجله و شتاب.

<H2>استدلال‌های دکتر مصدق علیه سلطنت مسئول رضاخان؛ هشداری برای آینده</H2>

مصدق، آینده ایران را در گرو حفظ اصول مشروطیت و عدم تمرکز قدرت می‌دید. او این پرسش اساسی را مطرح کرد که اگر رضاخان پادشاه شود و در عین حال "مسئول" باشد، این جز ارتجاع و استبداد صرف چه می‌تواند باشد؟ و اگر پادشاه "غیرمسئول" شود، آنگاه این "وجود مؤثر" که امنیت را برای کشور به ارمغان آورده، بی‌اثر خواهد شد و مشخص نیست چه کسی می‌تواند جای او را بگیرد. او با مثالی روشن، اهمیت حفظ برند و اعتبار یک "دواخانه" را برای حفظ اعتماد مشتریان یادآور شد تا ارزش حفظ قانون اساسی را تبیین کند. وی در پایان سخنرانی تأکید کرد: "خدایا تو شاهد باش من خدا را به شهادت می‌طلبم که عقیده‌ام را می‌گویم و تغییر قانون اساسی را مخالف با صلاح ملت و مملکت و اسلامیت می‌دانم." این اظهارات، عمق دغدغه‌های او را نسبت به آینده سیاسی و استقلال ایران نشان می‌داد.

<H2>پشت پرده رای‌گیری جنجالی در مجلس؛ بررسی موافقان و مخالفان سلطنت رضاخان</H2>

پس از سخنرانی شورانگیز دکتر مصدق، بحث‌ها ادامه یافت. نمایندگانی همچون سید یعقوب و علی‌اکبر داور به نفع طرح سخن گفتند. داور، ضمن تایید حسن نیت مصدق، دلایل مخالفت با سلطنت رضاخان را بی‌اساس خواند و استدلال کرد که تشخیص مصالح مملکت به عهده جمع وکلاست، نه یک فرد. او مدعی شد که مجلس مؤسسان در مورد شاه شدن رضاخان تصمیم می‌گیرد و نگرانی مصدق از "شاه مسئول" بی‌مورد است. داور همچنین به سابقه تغییر قانون اساسی در "باغ شاه" اشاره کرد و آن را دلیلی بر امکان‌پذیری تغییرات دانست.

در نهایت، نایب رئیس مجلس برای ماده واحده رأی‌گیری کرد. این نوع رأی‌گیری و تغییر قانون اساسی، از اساس بر خلاف اصول تغییر قانون اساسی مشروطه بود و با ۸۰ رأی موافق از ۸۵ نماینده حاضر، طرح تصویب شد. این رأی، نقطه پایانی بر سلطنت قاجار و آغازگر دوران پهلوی بود.

<H2>درس‌های تاریخی از مخالفت دکتر مصدق؛ سرنوشت مدعیان ثبات</H2>

تصویب ماده واحده، گرچه در ظاهر به بحران سیاسی کشور پایان داد و دوران جدیدی را آغاز کرد، اما هشدارهای دکتر مصدق، بسیار زودتر از آنچه تصور می‌شد، به حقیقت پیوست. سرنوشت افرادی نظیر علی‌اکبر داور، که از مدافعان اصلی طرح بودند و بعدها در دوران سلطنت رضاشاه دچار عسرت و سرکوب شدند، نشان داد که بصیرت سیاسی و درک عمیق از آینده، نه در تایید قدرت‌های نوظهور، بلکه در پایبندی به اصول و ارزش‌های دموکراتیک و مشروطه نهفته بود. مخالفت دکتر مصدق با سلطنت رضاخان، نمادی از ایستادگی بر سر اصول و درسی فراموش‌نشدنی در تاریخ سیاسی ایران است که نشان می‌دهد قدرت مطلق چگونه می‌تواند حتی نزدیک‌ترین یاران را قربانی کند و مسیر استبداد را هموار سازد. این واقعه، یادآور اهمیت حفظ قانون و آزادی در برابر هرگونه تمرکز قدرت است.

استودیو خبرهای کوتاه


مطالب مرتبط

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا