بررسی واقعیت سهم بنزین در تورم ایران؛ چرا گرانی سوخت همیشه مقصر نیست؟

تورم در اقتصاد ایران پدیده‌ای مزمن و پیچیده است که سال‌هاست بر رفاه خانوارها و تصمیم‌گیری‌های اقتصادی سایه افکنده است. در این میان، قیمت بنزین همواره یکی از حساس‌ترین و پرمناقشه‌ترین متغیرها در بحث کنترل تورم بوده است. افکار عمومی و رسانه‌ها اغلب افزایش قیمت بنزین را به عنوان عامل اصلی تشدید تورم در نظر می‌گیرند. اما آیا سهم بنزین در تورم ایران واقعاً به اندازه‌ای است که تصور می‌شود، یا نقش آن بیشتر از مسیرهای غیرمستقیم و انتظارات اقتصادی نمایان می‌شود؟ این گزارش تحلیلی با نگاهی کارشناسی به داده‌ها و تجربیات گذشته، به واکاوی این پرسش می‌پردازد.

image

<br/>

تورم در ایران: ریشه‌های ساختاری فراتر از شوک بنزین

برای درک صحیح سهم بنزین در تورم، ابتدا باید به ساختار تورم در اقتصاد ایران نگاهی عمیق‌تر داشت. برخلاف بسیاری از اقتصادها، تورم در ایران نه نتیجه شوک‌های مقطعی، بلکه حاصل انباشت ناترازی‌های ساختاری است که طی دهه‌های اخیر شکل گرفته‌اند. اقتصاددانان بر این نکته اجماع دارند که عوامل اصلی تورم مزمن عبارتند از:

ناترازی مالی دولت و کسری بودجه مداوم: که اغلب از طریق استقراض غیرمستقیم از بانک مرکزی تأمین مالی می‌شود.

رشد مستمر نقدینگی: که پیامد مستقیم تأمین مالی کسری بودجه و ضعف نظام بانکی است.

فشار هزینه‌ای از سمت عرضه: شامل هزینه‌های بالای تولید، دستمزدها، و سیاست‌های تجاری.

مشکلات ساختاری و نهادی: مانند عدم شفافیت، فساد، و تأثیر تحریم‌ها که بر کارایی اقتصاد اثر می‌گذارد.

در چنین چارچوبی، تغییر قیمت یک کالای خاص، حتی کالای استراتژیکی مانند بنزین، به تنهایی نمی‌تواند توضیح‌دهنده تورم بلندمدت و ریشه‌دار ایران باشد. بنزین و تورم در اینجا بیشتر نقش یک شاخص و تشدیدکننده را ایفا می‌کنند تا یک عامل بنیادی.

<br/>

سهم مستقیم بنزین در سبد مصرفی خانوار؛ واقعیتی که کمتر دیده می‌شود

یکی از دلایل اصلی بزرگ‌نمایی نقش بنزین در تورم، جایگاه نمادین آن در زندگی روزمره خانوارهاست. بنزین کالایی است که تقریباً همه افراد با آن سروکار دارند و هر تغییر قیمتی آن، فوراً حس می‌شود. با این حال، از منظر آماری و بر اساس ضرایب شاخص قیمت مصرف‌کننده (CPI) که توسط مرکز آمار ایران اعلام می‌شود، وزن مستقیم بنزین و سایر سوخت‌های مصرفی در سبد خانوار نسبتاً محدود و کمتر از ۲ درصد برآورد می‌گردد.

این آمار نشان می‌دهد که حتی یک افزایش قابل توجه در قیمت بنزین، در صورتی که تأثیر آن به همین بخش محدود بماند، نمی‌تواند به تنهایی منجر به جهش‌های بزرگ تورمی شود. بنابراین، اگر پس از افزایش قیمت بنزین شاهد تورم‌های بالا هستیم، باید به دنبال کانال‌های غیرمستقیم و پنهان‌تری باشیم که ارتباط میان بنزین و تورم را برقرار می‌سازند.

<br/>

تأثیر بنزین بر تورم: کانال هزینه‌ای در برابر انتظارات روانی

اثر افزایش قیمت بنزین بر تورم از دو مسیر اصلی قابل بررسی است:

  • کانال هزینه‌ای (Cost Channel): افزایش قیمت بنزین به طور مستقیم هزینه حمل‌ونقل کالا و مسافر را بالا می‌برد. در ایران، با توجه به اتکای بالای بخش عمده جابه‌جایی کالا به حمل‌ونقل جاده‌ای، این افزایش هزینه می‌تواند بر قیمت تمام شده مواد اولیه، کالاهای واسطه‌ای و محصولات نهایی تأثیر بگذارد و در نهایت به افزایش قیمت مصرف‌کننده منجر شود. اما مطالعات نشان می‌دهد که سهم هزینه حمل‌ونقل در قیمت نهایی بسیاری از کالاها کمتر از آن چیزی است که به نظر می‌رسد. در اغلب موارد، هزینه‌های دیگری مانند مواد اولیه، دستمزد، مالیات و هزینه‌های مالی نقش پررنگ‌تری دارند. از این رو، اثر مستقیم کانال هزینه‌ای بنزین بر تورم واقعی است اما اغلب محدودتر از حد تصور است.
  • کانال انتظارات تورمی (Expectation Channel): این کانال را می‌توان مهم‌ترین عامل در تشدید سهم بنزین در تورم دانست. در ذهن جامعه ایرانی، افزایش قیمت بنزین به عنوان یک "سیگنال" قدرتمند عمل می‌کند؛ سیگنالی مبنی بر تشدید فشارهای اقتصادی، آغاز موج جدیدی از گرانی‌ها یا سیاست‌های دولت در آزادسازی قیمت‌ها. در واکنش به این سیگنال:

بنگاه‌ها و تولیدکنندگان به سرعت اقدام به افزایش قیمت محصولات خود می‌کنند، حتی بیش از آن‌چه که افزایش هزینه بنزین توجیه می‌کند.

فروشندگان نیز با فاصله گرفتن از افزایش واقعی هزینه، قیمت‌ها را بالا می‌برند.

خانوارها نیز رفتارهای احتیاطی و گاهاً هجومی از خود نشان داده و خریدها را با هدف حفظ ارزش پول یا ذخیره کالا افزایش می‌دهند.

این واکنش‌های روانی و انتظاری، حتی اگر از نظر محاسباتی و حسابداری توجیه کامل نداشته باشند، می‌توانند تورم را به صورت موقت و شدید تشدید کنند. بسیاری از کارشناسان معتقدند اثر انتظاری بنزین بر تورم، چندین برابر اثر مستقیم هزینه‌ای آن است، اما این اثر نیز معمولاً پایدار نیست و پس از مدتی تخلیه می‌شود.

<br/>

درس‌های تاریخی از افزایش قیمت بنزین: دوام تورم و عوامل اصلی

مرور تجربه‌های گذشته افزایش قیمت بنزین در ایران، الگویی نسبتاً ثابت را نشان می‌دهد. چه در اصلاحات قیمتی دهه‌های گذشته و چه در شوک آبان ۱۳۹۸، افزایش قیمت بنزین به طور معمول تورم ماهانه را برای چند ماه بالا برده است. اما پس از تخلیه شوک اولیه، نرخ تورم به مسیر قبلی خود بازمی‌گردد و تداوم تورم بالا، ارتباطی با بنزین ندارد، بلکه ناشی از سیاست‌های پولی و مالی کلی کشور است. در تجربه آبان ۱۳۹۸، هرچند تورم نقطه‌به‌نقطه افزایش یافت، اما بررسی داده‌های سال‌های بعد نشان می‌دهد که رشد پایه پولی، افزایش نرخ ارز و کسری بودجه دولت، عوامل اصلی ادامه تورم بالا بوده‌اند؛ نه صرفاً افزایش قیمت سوخت.

<br/>

تثبیت قیمت بنزین؛ راهکاری توهمی برای مهار تورم؟

برخی سیاست‌گذاران به اشتباه بر این باورند که ثابت نگه داشتن قیمت بنزین می‌تواند به مهار تورم کمک کند. این دیدگاه در ظاهر جذاب به نظر می‌رسد، اما از منظر اقتصادی با یک تناقض جدی مواجه است. ثبات قیمت بنزین در شرایط تورمی به معنای افزایش مداوم یارانه پنهان انرژی است. این یارانه عظیم باید از یکی از این مسیرها تأمین شود:

کاهش سرمایه‌گذاری‌های زیربنایی دولت

استقراض و خلق پول توسط بانک مرکزی

فشار بر بودجه عمومی و افزایش کسری آن

در هر سه حالت، فشار تورمی به آینده منتقل می‌شود و عملاً به رشد نقدینگی و در نهایت تورم بالاتر منجر می‌گردد. یارانه پنهان بنزین در ایران سالانه ارقام سرسام‌آوری را شامل می‌شود که قابل مقایسه با بسیاری از ردیف‌های اصلی بودجه است. این یارانه، اگرچه در ظاهر به کاهش هزینه خانوار کمک می‌کند، اما در واقع با تحمیل بار سنگین بر منابع مالی دولت، به افزایش کسری بودجه و رشد نقدینگی دامن می‌زند. بنابراین، عدم اصلاح قیمت بنزین نیز به همان اندازه افزایش آن می‌تواند تورم‌زا باشد، با این تفاوت که اثر آن پنهان و تدریجی است.

<br/>

سیاست‌های جبرانی و آینده بنزین و تورم در ایران

تقریباً همه تحلیلگران بر این نکته تأکید دارند که مسئله اصلی، افزایش یا عدم افزایش قیمت بنزین نیست، بلکه نحوه و زمان اجرای آن همراه با سیاست‌های مکمل و جبرانی است. تجربه‌های موفق در بسیاری از کشورهای در حال توسعه نشان می‌دهد که اصلاح قیمت سوخت، تنها زمانی پایدار و قابل دفاع است که با بسته‌های حمایتی شفاف و هدفمند همراه باشد. این بسته‌ها می‌توانند شامل موارد زیر باشند:

پرداخت نقدی مستقیم به دهک‌های پایین درآمدی.

توسعه و تقویت حمل‌ونقل عمومی برای کاهش اتکا به خودروی شخصی.

بازتوزیع منابع حاصل از اصلاح قیمت‌ها به سمت بخش‌های مولد اقتصاد.

حمایت از تولیدکنندگان برای جبران افزایش هزینه‌ها و جلوگیری از انتقال کامل آن به مصرف‌کننده.

در ایران، ضعف در طراحی و اجرای این بسته‌های حمایتی، یکی از دلایل اصلی اعتراضات اجتماعی و تشدید انتظارات تورمی بوده است. در نهایت باید گفت، تمرکز بیش از حد بر بنزین، گاه باعث انحراف بحث از ریشه‌های اصلی تورم می‌شود. بنزین، اگرچه مهم و حساس است، اما نه عامل اصلی رشد نقدینگی است، نه سیاست پولی را تعیین می‌کند و نه می‌تواند جایگزین اصلاحات نهادی عمیق شود. تا زمانی که ساختار بودجه، نظام بانکی و سیاست ارزی اصلاح نشود، هیچ تصمیمی در مورد قیمت بنزین، چه افزایش و چه تثبیت، نمی‌تواند تورم را به طور پایدار مهار کند. بنزین و تورم در ایران بیش از آنکه علت و معلول مستقیم باشند، آینه‌ای از ناکارآمدی‌های گسترده‌تر در سیاست‌گذاری اقتصادی کشور هستند.

استودیو خبرهای کوتاه


مطالب مرتبط

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا